آموزش کار اصلى معلم است. آموزش، به فعالیتهاى از پیش طرحریزى شدهاى گفته مىشود که با هدف ایجاد یادگیرى در دانشآموزان یا دانشجویان بین معلم و یک یا چند دانشآموز به صورت کنش متقابل یا رابطه دو جانبه انجام مىشود.
لذا ویژگى مهم و امتیاز عمده آموزش رو در روى کلاسى همین کنش متقابل آن است. با این حال، آموزش، تنها به آموزش کلاسى محدود نمىشود و سایر شیوههاى آموزشى از جمله آموزش رادیویى، آموزش تلویزیونى، آموزش از روى کتاب، یا آموزش مکاتبهاى نیز در ردیف فعالیتهاى آموزشى قرار دارند.
منظور ما از آموزش همان آموزش رو در روى کلاسى است که متداولترین و مؤثرترین شیوه آموزشى در سراسر جهان است.
تهیه و تدوین هدفهاى آموزشى اولین مرحله از مراحل فعالیتهاى آموزشى معلم است. در این مرحله است که معلم تصمیم مىگیرد چه درس بدهد و در نتیجه آموزش، از دانشآموزان خود چه انتظاراتى داشته باشد.
یکى از متخصصان آموزش و پرورش به نام رالف تایلر (1970) در کتاب خود به نام اصول رالفتایلر. اصول اساسى برنامهریزى تحصیلى، ترجمه تقىپور ظهیر (تهران، انتشارات ابوریحان، 1358 اساسى برنامهریزى تحصیلى، براى گزینش هدفهاى آموزشى طرح هفت مرحلهاى زیر را پیشنهاد کرده است:
سه اصل انتخاب هدفهاى کلى عبارتاند از: 1. نیازهاى فراگیران 2. نیازهاى جامعه 3. نظر متخصصان موضوعهاى درسى. منظور این است که برنامهریزان و هدف نویسان آموزش و پرورش، هم باید نیازهاى فراگیران را در نظر بگیرند، هم احتیاجات جامعه را تأمین کنند.
هدفهاى انتخاب شده از اصول سه گانه بالا، هدفهایى کلى و موقتى هستند که باید از دو صافى فلسفه آموزش و پرورش و روانشناسى پرورشى و یادگیرى بگذرند تا به صورت هدفهاى قطعى قابل تجزیه و تبدیل به هدفهاى دقیق آموزشى در آیند.
هدفهای کلی
1.آشنایی با تعریف، موضوع، هدف روان شناسی رشد
2.آشنایی با تعریف مفاهیم رشد، نمو، و نضج.
3.آشنایی با سرگذشت و تئوریهای روان شناسی رشد.
هر یک از ما فردی است بی همتا. افکار، احساسات، و رفتارهای یک فرد به خودش اختصاص دارند و اگر چه شبیه همسالانش به نظر می رسد. زیرا دارای همان دستگاههای زیستی است که دیگران دارند یعنی مغز، چشم، قلب و … دارد.
همچنین، هر فرد مانند اشخاص دیگر ذهنی دارد، میاندیشد و استدلال می کند و به یاد می آورد. و نیز مانند دیگران تجربه های اجتماعی با مردم دارد. همه ما در خانواده بزرگ شده ایم و با همسالان و دوستان خود روابطی داریم، و اکثر ما سالهای زیادی از عمرش را در مدرسه گذرانده است.
این فرایندها عبارتند از:
فرایندهای زیستی و بدنی
فرایندهای شناختی
فرایندهای اجتماعی و شخصیتی
فرایندهای شخصیتی
مسائل روز در رشد و تکامل
پرسش از تغییر کیفی در دوران کودکی
پرسش از مشکلات یا مسائل مراحل رشد و تکامل
پرسش درباره پیوستگی و ناپیوستگی در رشد و نمو که دارای سه بعد است
منبع :پاورپوینت کتاب روان شناسی رشد 1
روان شناسی را می توان مطالعه علمی رفتار و فرآیند های ذهنی تعریف کرد.
پنج مسئله عمده که در حوزه بررسی های روان شناسان قرار دارد عبارتند از:
صدمه مغزی و شناسایی چهره
نسبت دادن صفت به افراد
نسیان خاطرات کودکی
تنظیم وزن
ابراز پرخاشگری
روانشناسی جدید در فلسفه قرون 4 و 5 پیش از میلاد (سقراط ، افلاطون و ارسطو)
دیدگاه زیست شناسانه نیز قدمتی به اندازه فلسفه دارد.
دید گاه زیست شناسانه
دیدگاه رفتاری
دیدگاه شناختی
دیدگاه روان کاوانه
دید گاه پدیدار شناسانه
مغز انسان حاوی بیش 10 میلیاردسلول عصبی و تقریباً بی نهایت پیوند و اتصال درونی میان سلولها است. در واقع شاید پیچیدهترین ساختار در تمام کائنات باشد.
در این رهیافت به مطالعه موجودات انسانی و سایر گونه ها پرداخته می شود.و سعی بر آن است که رفتار ظاهری سازواره را به وقایعی الکتریکی و شیمیایی ربط داد که در داخل مغز و دستگاه عصبی رخ می دهد.
در این رهیافت غرض آن است که فرایندهای عصب – زیست شناختی ای مشخص و معیین شود که زیر بنای رفتار و فرایند های روانی را تشکیل می دهد.
پژوهشگران مهمترین تعریف یادگیری را تغییری نسبی می دانند که بر اثر تجربه و آموزش در رفتار موجود زنده پدید می آید.
گروه دیگر از روان شناسان معتقدند که یادگیری تعییری نسبتا دائمی در توانایی، گرایش یا استعداد پاسخ دادن است.
به اعتقاد bugelski یادگیری عبارت از ایجاد مدارهای عصبی نسبتا ثابت در سلسه اعصاب است که فعالیت آنها موجب برانگیختگی و دگرگونیهای رفتاری می شود.
یادگیرى به طور کلى فعالیتى دگرگونساز است که افراد را براى مقابله با رویدادها و سازش با محیط آماده مىسازد و در موقعیتهاى مختلف و در اکثر سطوح زندگى حیوانى، از بازتابهاى شرطى جانوران پست تا فرایندهاى پیچیده شناختى افراد آدمى رخ مىدهد.
یادگیرى در واقع هم یک رشته فرایند است و هم فرآورده تجربهها. بعضى از فرایندهایى که در داد وستد میان موجود آدمى و محیط انجام مىگیرد عبارتاند از احساس و ادراک، یادآورى، نمادسازى، اندیشه مجرد و سرانجام رفتار.
تا یادگیرنده شخصاً آمادگى لازم را نداشته باشد نمىتواند چیزى بیاموزد. در واقع شرایط لازم یا آمادگى شاگرد براى یادگیرى یکى از بنیادیترین پایههاى یک آموزش و پرورش پویا و پیشرو است.
زیرا اکثر روانشناسان آمادگى را کیفیتى مىدانند که لازمه آن رشد مطلوب بدنى و روانى یادگیرنده است. این شرایط به ترتیب اهمیت بدین قرارند: هدف، علاقه بیشتر و کوشش بیشتر
هدف
انگیزه فرد در مورد هدف ممکن است به پنج صورت جلوه کند:
هدف آنقدر دشوار باشد که امید هیچگونه موفقیتى نباشد.
هدف آن چنان ساده و ناچیز تصور شود که رغبت به کار و کوشش را ایجاد نکند.
3.تعیین هدفهاى ناممکن یا دیررس تا بدین وسیله فرد خود را مهم و پیشرو نشان دهد.
گزینش هدفهاى کم اهمیت و زودرس به منظور پرهیز از هرگونه ناکامى.