سطر 1: چنین گوید برزویه، مقدّمِ اطبّای پارس
مقدّم: رئیس، پیشرو، پیشوا // پارس: نام قومی از اقوام ایرانی آریایی که در قسمت جنوب ایران ساکن بودند؛ بعدها تمام کشور ایران پارس نامیده شد
سطر 1و2: و مادر من از خانۀ علمای دین زردشت بود
خانه: در مفهوم «بیت» عربی = خانواده، خاندان
سطر 3: و اول نعمتی که ایزد، تعالی و تقدّس، بر من تازه گردانید
تازه گردانید: ارزانی داشت، بخشید
سطر 4: و به مزید تربیت و ترشُّح مخصوص گشت
مزید: افزونی// ترشح: پرورده شدن // گشت: گشتم (عطف فعل سوم شخص به اول شخص)
سطر 7: و در معرض معالجت بیماران آمدم
مَعْرِض: محل عرضه، محل نمایش // معنی: به درمان بیماران پرداختم
سطر 8: میان چهار کار که تگاپوی اهل دنیا از آن نتواند گذشت
تگاپو (تکاپو): جستجوی بسیار، کوشش // نتواند گذشت: تجاوز نمی کند
سطر 9: ذکر سایر و ثواب باقی
ذکر سایر: نام و آوازه ای که به همه جا برسد
سطر12: از جهت ذخیرت آخرت مواظبت نماید
مواظبت: در اینجا مداومت // که: حرف ربط تعلیلی = برای آنکه
سطر13: و رستگاری عقبی مدَّخر گردد
مدخر: ذخیره شده
منبع : پاورپوینت کلیله و دمنه