دکتر روانشناس

مطالب روانشناسی ، موفقیت و سلامت روانی

دکتر روانشناس

مطالب روانشناسی ، موفقیت و سلامت روانی

شادمانی و عوامل موثر بر آن

شادمانی و عوامل موثر بر آن

شادمانی حالتی از ذهن است نه رشته ای از حوادث؛ احساسی آرامش بخش که می توانید همیشه تجربه اش کنید و با آن زندگی کنید و نه چیزی که برای یافتنش نیاز به جستجوی زیادی داشته باشید. در حقیقت هرگز نمی توانید با جستجوکردن به شادمانی دست یابید؛ زیرا با این کار به خود به طور ضمنی می گویید که باید در خارج از وجود خودتان به دنبال آن بگردید. شادمانی در خارج از وجود شما نیست؛ شادمانی یک احساس است؛ احساس طبیعی کارکرد روانی سالم فطری که وقتی درک کنید و بیاموزید که با کارکرد روانی خودتان حرکت کنید می توانید به مکانی در درون خودتان دسترسی پیدا کنید که آرامش خاطر در آنجاست، سپس می توانید تلاش برای شادمان بودن را متوقف کنید و به سادگی شادمان باشید، حتی وقتی اوضاع شما چندان مطلوب نیست باز هم می توانید به آن احساس خرسندی دسترسی داشته باشید؛ زیرا آن احساس از درون شما سرچشمه می گیرند نه از بیرون تان(زندگی شادمانه، ترجمه، شریفی درآمدی، ۱۳۸۰).

شادمانی یا خشنودی که واژه مترادف با آن خوب بودن ذهنی می باشد که بعضی آن را مترادف با رضامندی از زندگی می دانند، بعد عاطفی و هیجانی قوی دارد و شامل احساس فرد است، که اگر از مردم بپرسند که شما خشنودی را چگونه معنا می کنید، آنها دو جواب می دهند، یا آن را به عنوان حالتی از خوشی ذکر می کنند و یا حالتی از رضایت، که اولی مربوط به هیجان و دومی مربوط به شناخت می باشد. اگر بگوییم خشنودی ناشی از رضامندی است، پس باید تلاش کنیم تا نیازهای اساسی افراد را تشخیص دهیم و درصدد ارضای آنها برآئیم(آرین، ۱۳۷۸).

 تعریف شادکامی

در اواخر قرن بیستم، با رشد خشونت و تأثیرات روانی نظیر افزایش اضطراب، افسردگی و سایر بیماریها  موضوع شادی و شادمانی بشر، به عنوان یکی از موضوعات مورد مطالعه ی جامعه شناسان، روان شناسان و متخصصان تعلیم وتربیت مطرح شد. این موضوع جدیداً حتی درحوزه علوم پزشکی نیز مطرح گردیده است. محور اصلی این بررسی ها بررسی عوامل تأثیرگذار بر شادی است ولی پاسخگویی به این پرسش ها در گرو درک مفهوم شادمانی است. مناسب ترین تعریف برای شادمانی کدام است؟ عوامل همبسته با این عنصر کدامند؟ آیا شادمانی را منحصراً در عوامل مادی باید جستجو کرد یا نه؟ می باشد. واژه شادکامی، چندین مفهوم متفاوت را به ذهن متبادر می کند( برای مثال شادی، خشنودی، لذت و خوشایندی و….)، از این رو تعدادی از روان شناسان، به اصطلاح بهزیستی ذهنی اشاره می کنند، که در برگیرنده ی انواع ارزشیابی ها است که فرد از خود و زندگی اش به عمل می آورد(داینر،۲۰۰۲). این ارزشیا بی ها، مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت و فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه های مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف است(داینر و ساه، ۱۹۹۷).

منبع مقاله شادمانی و عوامل موثر بر آن

سبب شناسی اختلال نقص توجه

سبب شناسی اختلال نقص توجه

اختلال نقص توجه – بیش فعالی[۱] یک اختلال عصبی رشدی است که از دوران بچگی شروع می‌شود. در حالی که این اختلال به طور قوی‌ای موروثی است (تاپار[۲] و همکاران، ۲۰۰۶) پیامدهای رشدی و استمرار این اختلال به وسیله عوامل محیطی خانواده مثل فرزندپروری تشخیص داده شده است (جانسون و ماش[۳]، ۲۰۰۱؛ تاپار و همکاران، ۲۰۰۶). روابط والد- کودک برای کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی در مقایسه با گروه نرمال به وسیله تعارض بیشتر، حرف شنوی کمتر کودک و با فرزندپروری استبدادی[۴]، کنترل- گر و بیشتر دستوردهنده والدین توصیف می شود (بارکلی[۵] و همکاران،۱۹۹۱؛ جانسون و ماش، ۲۰۰۱؛ لانگ[۶] و همکاران، ۲۰۰۵).

همچنین این اختلال یک اختلال روانی شایع و مزمن است که نتایج زیان‌آوری در طول زندگی به همراه دارد. این نتایج زیان آور عبارتند از: آشفتگی و گسستگی شدید در روابط با والدین، معلمان، همسالان و خواهر و برادرها در دوران کودکی و مشکلات تحصیلی، بزهکاری و سوء مصرف مواد در دوران نوجوانی و بزرگسالی (بارکلی، ۲۰۰۶، به نقل از فابیانو[۷] و همکاران ۲۰۰۹).

شکل غالب اختلال نقص توجه – بیش فعالی، ناتوانی پایدار در توجه کردن و یا نمایش الگوی تکانشگری – بیش فعالی[۸] می باشد. اختلال نقص توجه – بیش فعالی یک اختلال عصبی رفتاری است که توانایی های کودک در حفظ توجه و بازداری‌های متناسب با سن وی را در موقعیت های شناختی، رفتاری مختل می کند. این نشانگان به وسیله برخی از نشانه های نامتناسب با سطح رشدی توصیف شده است که عبارتند از: بی- توجهی، شکست در پیروی از دستورات، ناتوانی در سازماندهی کارهای مربوط به خود و مدرسه، بازی کردن با دست‌ها و پاها، زیاد حرف زدن، مکث کردن بر تکالیف، ناتمام رها کردن کارها و برنامه های عادی روزمره، تکالیف ناتمام، عدم توجه به جزئیات (انجمن روانپزشکی امریکا[۹]، ۲۰۰۰).

اختلال نقص توجه – بیش فعالی شایع ترین اختلال رفتاری در دوران کودکی است به طوری که برآورد می شود تقریبا ۵% از کودکان دبستانی در ایالات متحده به این اختلال مبتلا هستند (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰). بارکلی (۱۹۹۳) نیز میزان شیوع این اختلال در کودکان دبستانی را بین ۴% تا ۵% تخمین زده است. همچنین شلتون[۱۰] و بارکلی (۱۹۹۴) گزارش می کنند بین ۳۰% تا ۴۰% از مراجعه کنندگان به مراکز خدمات روانی-اجتماعی مدارس، ADHD می باشد.

تاریخچه اختلال نقص توجه بیش فعالی

اختلال نقص توجه – بیش فعالی در پیشینه تحقیقی سالها تحت تنوع برچسب‌های ناشی از ارزیابی نشانه‌ها و عوامل ایجادکننده اختلال بوده است. برچسب‌های گوناگونی که در گذشته به کار رفته عبارتند از: کژکاری خفیف مغزی[۱]، آسیب مغزی[۲]، نشانگان هایپر کینیتیک[۳] (بیش جنینی) و اختلال نقص توجه (وود و فلتون[۴]، ۱۹۹۴).

در سال ۱۸۴۵ هنری هافمن[۵]، پزشک آلمانی یک مجموعه از آثار کلاسیک داستان های اخلاقی طنزآمیزی بنام “پیتر بیقرار” برای کودکان نوشت. قهرمانان داستان هافمن کودکانی بودند که بر اساس مشاهدات وی انتخاب گردیده‌اند و فیلیپ بیقرار[۶] یکی از آنهاست. فیلیپ کودکی است ناآرام، بیقرار، مخاطره انگیز، جنجالی و شرور که کودکان را آزار می‌دهد و از این رو این اختلال بنام بیماری هافمن معروف شد (تیلور، ۱۹۹۰؛ به نقل از صالح مجتهد، ۱۳۷۳). این نشانه‌ها امروزه به طور متداول در کودکانی که بر طبق راهنمای آماری و تشخیصی اختلال‌های روانی (انجمن روانپزشکی امریکا)، ADHD تشخیص داده می‌شود، مشاهده می‌شود.

منبع مقاله سبب شناسی اختلال نقص توجه