دکتر روانشناس

مطالب روانشناسی ، موفقیت و سلامت روانی

دکتر روانشناس

مطالب روانشناسی ، موفقیت و سلامت روانی

ازدواج و طلاق عوامل جرم شناختی در وقوع طلاق

ازدواج و طلاق عوامل جرم شناختی در وقوع طلاق

خانواده به لحاظ قدمت، ابتدایی‌ترین و از نظرگستردگی، جهان شمول‌ترین سازمان و یا نهاد اجتماعی است. این امرخود نشان می‌دهد که خانواده یکی از اساسی‌ترین و طبیعی‌ترین نیازهای انسان محسوب شده و واجد ارزش بقای بسیار مهمی برای فرد و نوع انسان می‌باشد. علاوه بر این، خانواده نقش موثر و تعیین کننده‌ای در فرایندهای روانی اجتماعی و به ویژه در بهداشت روانی فرد و جامعه ایفا  می‌کند. در ادبیات روانشناختی، خانواده به عنوان منبع مهمی برای تأمین حمایت روانشناختی و عملی از فرد در مقابله با تنش شناخته می شود.

ازدواج، پیوند دو شخصیت، دو فرهنگ، دو نگرش و دو روح است  با این هدف که این دو بتواند همدیگر را کامل‌تر نمایند. در این میان ازدواج دانشجویی و پیوند عاطفی دانشجویان در زمان تحصیل با یکدیگر در دانشگاه، دارای ویژگی‌های خاصی است؛ زیرا در این دوران، افراد با مشکلات زیادی روبرو بوده و از آن جمله می‌توان به غلبه احساسات بر عقل افراد، وضعیت نامناسب اقتصادی، بیکاری و همزمان اشتغال به تحصیل و … اشاره نمود.

گذشته از این، جامعه ایرانی در دهه‌های اخیر شاهد تغییرات گسترده و سریعی در ابعاد گوناگون زندگی اجتماعی خود بوده است. یکی از موارد مهم این تغییرات، تغییر عادت‌ها و رفتارهای اجتماعی در مسئله ازدواج و خانواده می‌باشد. از جمله مهم‌ترین این تغییرات، می‌توان به کاهش نرخ ازدواج، افزایش سن ازدواج، افزایش پرشتاب آمار جدائی و طلاق یعنی عواملی که سست شدن ارکان اساس این نهاد مهم اجتماعی را در پی خواهد داشت اشاره کرد. از اقداماتی که در پاسخ به معضل افزایش سن ازدواج و کاهش تمایل به ازدواج، به خصوص در دانشجویان دانشگاه‌ها انجام شده است برگزاری جشن‌های ازدواج دانشجویی است. یکی از اهداف برگزارکنندگان و طراحان این جشن‌ها ترغیب دانشجویان به ازدواج از طریق ایجاد مقدمات و تسهیل فرایند ازدواج، کاهش و زدودن پیرایه‌های ایجاد شده در انجام ازدواج و ترغیب به سادگی در برگزاری مراسم ازدواج بوده است. (نیازی،۱۰:۱۳۹۰)

طلاق به عنوان یکی از مهم‌ترین پدیده‌های حیات انسانی، دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب واضلاع جامعه انسانی است، نخست یک پدیده روانی است زیرا برتعادل روانی نه تنها دو انسان بلکه فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان آنان اثر می‌نهد و در درجه دوم، پدیده‌ای است اقتصادی؛ چرا که به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می‌انجامد. ارتباط این دو آسیب بدین گونه است که امحاء تعادل روانی انسانها، اثرات مخربی در حیات اقتصادی آنان فراهم می‌سازد.

در این نوشتار در ابتدای فصل اول خانواده و ازدواج و مفهوم لغوی آن، اهمیت ازدواج در اسلام و قوانین حقوقی مربوطه، تاریخچه ازدواج دانشجویی و اهمیت و مزیت آن، طلاق و مفهوم طلاق در قوانین حقوقی، تحصیل و طلاق، جرم شناسی و به عوامل جرم شناسی در وقوع طلاق در ازدواج های دانشجویی که شامل عوامل اجتماعی واقتصادی و فرهنگی و زیستی می‌باشد اشاره شده است، بحث بعدی آن پیامدهای منفی طلاق برای کودکان و فرایند طلاق می‌باشد. در فصل دوم که تحلیل جرم شناختی طلاق می باشد به اثر جرم زائی طلاق، طلاق و جدایی والدین، عوارض طلاق و عوامل پیشگیری از بزهکاری کودکان اشاره شده است.

فصل اول:خانواده و ازدواج و طلاق و مفهوم آن و عوامل جرم شناختی در وقوع طلاق

۲-۱-خانواده و ازدواج

۲-۱-۱-خانواده و منشأ آن

مفهوم شناسی خانواده

خانواده در لغت به معنای خاندان، دودمان( دهخدا ،۱۳۷۷: ۲۰۳)، اهل خانه، زن و فرزند (معین،۱۳۷۹ :۱۹۹) می‌باشد. در معنای اصطلاحی، برخی خانواده را یک سازمان اجتماعی دانسته، بعضی روابط خویشاوندی و همخونی را اساس تشکیل خانواده تلقّی کرده‏اند، عده‏ای دیگر عامل اقتصادی، و گروهی نیز عوامل روانی و جنسی را سبب پیدایش آن قلمداد کرده‏اند.( کاتوزیان،۳:۱۳۷۹) به هر صورت، همان‏گونه که از منابع مذکور برمی‏آید، منظور از «خانواده» در این گفتار، مجموعه‏ای از افرادی است که یک‌جا در کنار هم زندگی می‏کنند و معیار همزیستی و همبستگی آن‏ها دو چیز است: قرابت یا زوجیت.
منشاء خانواده

به نوشته برخی از جامعه‏ شناسان، خانواده به طور کلی، چهار مرحله تاریخی را پشت سر گذاشته است:

نگرش فلسفی و اخلاقی به خانواده: نظریه‏پردازان این مرحله مانند افلاطون در غرب و فارابی و غزّالی در شرق نگاه فلسفی و اخلاقی به خانواده می‏کردند و بر این اساس، مسائل آن را بررسی می‏نمودند.

منبع مقاله ازدواج و طلاق عوامل جرم شناختی در وقوع طلاق

ازدواج وطلاق


ازدواج وطلاق

در هر جامعه ای که بخش قابل ملاحظه ای از زنان یا مردان آن در سنین اصلی ازدواج به هر علت (اعم از جنگ یا مهاجرت) در دسترس نباشند عدم توازن در تعداد دو جنس ایجاد شده و پدیده عدم تناسب در عرصه فرصت  ازدواج به وجود می آید.

این مقاله با مروری بر دیدگاه ها و نتایج تحقیقات جمعیت شناسان در باره چگونگی پیدایی این پدیده در جوامع مختلف، چگونگی شکل گیری مضیقه ازدواج در ایران را با استفاده از نتایج سرشماری های ۱۳۴۵ تا ۱۳۷۵ ایران بررسی کرده است.

مجموعه یافته‌های تحقیق بیانگر این امر است که جامعه‌ما طی دهه‌های اخیر همراه با انتقال در میانگین سن ازدواج زنان انتقال در ترکیب جنسی افراد ازدواج نکرده را نیز تجربه کرده است. انتقال میانگین سن ازدواج زنان از گروه سنی‌ ۱۹-۱۵ به گروه سنی ۲۴-۲۰ سال با افزایش در نسبتهای تجرد قطعی و درصد زنان ازدواج نکرده و همچنین کاهش عمومیت ازدواج زنان، نسبت زنان دارای همسر، عدم توازن در نسبتهای جنسی و رقم چشمگیر مازاد زنان ازدواج نکرده در قیاس با مردان همراه بوده است.این تغییرات از سویی محصول بهبود وضعیت اقتصادی- اجتماعی، بالا رفتن نسبت شهرنشینی، گسترش امکانات تحصیلی و آموزشی و به موازات آن بالا رفتن سطح آگاهی عمومی به واسطه رسانه‌های ارتباطی، تغییر نگرش سنتی به زن، افزایش مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و نظیر آن و از سوی دیگر معلول تغییرات سریع جمعیت‌شناختی در جامعه ما بوده است.

واژگان کلیدی: عدم توازن پدیده ازدواج، سنین ازدواج، وضعیت زناشویی، مضیقه

مقدمه

تغییرات سریع جمعیت شناختی طی دهه های اخیر موجد پدیده های اجتماعی نوینی شده اند و جوامع مختلف متناسب با مقتضیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود ساز وکارهای متفاوتی را برای مواجهه با آنها اختیارکرده اند. افزایش طول عمر، گسترده شدن تفاوت های دو جنس در مرگ و میر، کاهش باروری، سالخوردگی جمعیت و کاهش بعد خانوار نمونه هایی از این تغییرات هستند که به دنبال طی     مراحل گذار جمعیتی در جوامع توسعه یافته رخ  داده  اند و در کشورهای در حال توسعه نیز کم و بیش در حال وقوعند.

عدم توازن نسبت های جنسی درسنین اصلی ازدواج نیز پدیده ای ست که از یک سو در اغلب کشورهای درگیر جنگ دوم جهانی و از سوی دیگر در کشورهای درحال توسعه ای که مراحل گذار دموگرافیک را با شتاب طی کرده اند، مشاهده شده است. به عبارت دقیق تر در هر جامعه ای که بخش قابل ملاحظه ای از زنان یا مردان آن در سنین اصلی ازدواج به هرعلت ( اعم از جنگ یا مهاجرت…) دردسترس نباشند عدم توازن در تعداد دو جنس ایجاد شده و پدیده مضیقه ازدواج۱ به وجودمی آید. در۵۰ سال اخیر این مضیقه به ویژه در کشورهای در حال توسعه عمدتاً به زیان زنان بوده و پیامد های وسیعی را موجب شده است.

مقاله حاضر با مروری بر دیدگاه ها و نتایج تحقیقات جمعیت شناسان در باره ی چگونگی  پیدایی  این  پدیده در جوامع مختلف کوشیده است با  استفاده از نتایج    سرشماری های ۱۳۴۵تا ۱۳۷۵  ایران، تصویری از چگونگی شکل گیری عدم توازن در تعداد دو جنس در سنین ازدواج در کشور را  ارائه دهد و با بررسی نسبتهای جنسی برحسب وضعیت زناشویی و ساختن سناریوهای مختلف،  کارایی یا عدم کارائی راه حلهای دموگرافیک برای کاهش این معضل را ارزیابی کند.

منبع مقاله ازدواج وطلاق

تاثیر ازدواج مجدد بر فرزندان

تاثیر ازدواج مجدد بر فرزندان

پدر ومادربه عنوان اعضای اصلی خانواده وظیفه سنگین تربیت فرزندان را برعهده دارند وحذف نقش هر کدام درزندگی عواقب ناگواری را در بر خواهد داشت که بررسی پیامدهای آن درتمام زوایای زندگی فرزندان و درهمه برهه های زمانی رشد آنها مخصوصادوران حساس نوجوانی لازم و ضروری است .

همانطورکه میدانیم امروزه تعداد مادرانی که همسر خود را ازدست داده اند و مجبورند به تنهایی مسئولیت فرزندان رابر عهده بگیرند رو به افزایش است که بدنبال آن تامین معیشت خانواده، خلاءعاطفی و استرسها ی روانی ،توقعات زیاد فرزندان و مراقبت از آنها و دشواریهای ناشی از اینکه تنها بزرگسال خانواده محسوب می شوند، مشکلاتی است که این زنان در برابرآنها قرار می گیر ند که شاید به تنها یی نتوانند از عهده آن برآیند و همچنین فرزندان نیز ممکن است در اثر فقدان پدر دچار کمبود ها و مشکلاتی شوند که شاید در این میان حضور فرد دیگر در کنار مادر و فرزندان  همچون یکی از اعضای فامیل و یا ازدواج مجدد مادر و حضور ناپدری بتوانداندکی از مشکلات آنها راحل کند، به شرط آنکه در این کار مصلحتمادر و فرزندان در نظرگرفته شود ، اگر چه ما در جامعه ای زندگی می کنیم که اکثرا معتقدند مادر به تنهایی نمی تواند زندگی را اداره کند و از طرف دیگر همگان دید منفی نسبت به ازدواج مجدد و حضور ناپدری دارند و فرزندان نیز ممکن است با تحقق این امر مخالف باشند.

البته ذکر این مطلب ضروری است که بررسی نقش پدر و اثرات منفی عدم حضور پدر در خانواده و مشکلات سرپرستی کودکان توسط مادر در این پژوهش هرگز به معناکم رنگکردن نقش مادر و حضور مؤثر اودرخانواده ویاانکار اثرات ناخوشایند فقدان او نیست.

اضطراب نیز امروزه یکی از عوامل تهیه کننده سلامت روانی افراد محسوب می شود که در سنین نو جوانی بسیار شایع است و باعث اختلال در زمینه های مختلف  عملکردی خواهد شد و با توجه به اینکه تعاملات درون و ساخت آن می تواند بر کمیت و کیفیت اضطراب اثر گذار باشد و احساسات تند و خصمانه نسبت به یکی از اعضای خانواده مخصوصا والدین  ممکن است موجب از دست رفتن تعادل فرد و ایجاد اضطراب درونی گردد ، بررسی تاثیر  حضور و یا عدم حضور پدر وهمچنین ازدواج  مجدد مادر بعد ازفقدان پدر در میزان اضطراب فرزندان چه از لحاظ عملی  و چه از لحاظ نظری  حائزاهمیت بوده و ضروری به نظر می رسید.

نقش خانواده

انسان کیفیت و خمیره انسانی خویش را از خانواده و اجتماع  توسط برنامه های تربیتی که از همان اوان کودکی برای او طرح ریزی می شود ،می گیرد(نجاتی ،۱۳۷۱).

تربیت فرزندان این سازندگی تاریخ  امروز وفردا برای هر کس می تواند به صورت یک وظیفه مطرح شود.تربیت صحیح فرزند می تواند سعادت به همراه داشته باشد و تربیت غلط  پشیمانی  وظلا لت و اندوه به ارمغان خواهد آورد ( نجاتی ،۱۳۷۱)

خانواده به مفهوم اخص آن می تواند خاستگاه اعضای خویش باشد و پناهگاه آن قرار گیرد نهادی باشد با احکام و سلسه مراتبی که ممکن است در نظر بعضی ها ظالمانه بنظرآید ولی به هر حال به همگان احساس امنیت می بخشد.

خانواده در طی هزاران سال پایدارترین ومثمرثمرترین وسیله حفظویژگی های اصلی و فرهنگی مردم بوده است وعامل مهمی در انتقا ل تجربیات وویژگی های فرهنگی به نسل های بعدی می باشد ( نجا تی ،۱۳۷۱).

خانواده یکی از عوامل مؤثر واساسی در رفتار فرد می باشد ، کودک از بدو تولدخصو صیاتی را ازوالدین خود به ارث می برد و زمینه های رشدش فراهم می آید . موقعیت مختلف خانواده ووضعیت معیشت ، افکار وباورها ،آداب و رسوم، آرمان ها وآرزوها ونحوه تربیت خانواده در چگونگی بروز رفتارکودکان تاثیر زیربنایی دارد . خانواده شکل کار و چگونگی ارتباط اعضای خانواده به نحوی است که محیط خانواده رابرای تامین احتیاجات اساسی کودکان در زمینه های مختلف محیا می سازد. کودکانی که درخانواده های راحت و تامین پرورش می یا بند. رفتارشان  با کودکانیکه در محیط نامنا سب پرورش می یابند کا ملا متفاوت است (نجاتی ،۱۳۷۱).

منبع مقاله تاثیر ازدواج مجدد بر فرزندان

ازدواج مجدد و تاثیر آن بر خانواده

ازدواج مجدد و تاثیر آن بر خانواده

هر چند گفته می‌شود که ازدواج مجدد در مواقعی که تعداد زنان نیازمند به ازدواج بر مردان واجد شرایط ازدواج فزونی یابد می‌تواند عاملی برای جلوگیری از رواج فساد باشد اما این‌گونه ازدواج‌ها ملزم به رعایت شرایط و قواعدی است که کمتر مردی توانائی اجراء آن را دارد و از این‌رو در بسیاری مواقع مضراتش بیش از فواید آن بوده و کانون زندگی زناشوئی را با مشکل مواجه می‌سازد.دکتر غنچه راهب، عضو هیئت علمی گروه مددکاری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، می‌گوید: خانواده مجموعه‌ای منسجم و پویا از شبکه‌های ارتباطی درون‌گروهی و برون‌گروهی است. پدر و مادر به‌عنوان هسته‌های اصلی تشکیل‌دهنده خانواده، دو رکن اساسی این گستره محسوب می‌شوند. شبکه‌های ارتباطی خانواده، بر ساختار عاطفی، ارتباطات اجتماعی، امنیت روانی، کیفیت زندگی و برطرف ساختن نیازهای فردی مؤثر است. پس هر چه این ساختار منسجم‌تر و مستحکم‌تر باشد تأثیر مثبتی بر بهداشت روانی، روابط اجتماعی و آینده بهتر کودکان خواهد داشت.

به هر حال خانواده تحت‌تأثیر و تأثر شبکه‌های ارتباطی درونی و بیرونی قرار می‌گیرد و ازدواج مجدد با توجه به فرهنگ جامعه ما به نوعی می‌تواند هم به لحاظ درونی و هم از لحاظ بیرونی ـ ساختار روانی عاطفی و اجتماعی خانواده را تهدید کند و آنها را تحت‌تأثیر قرار دهد، به‌گونه‌ای که منجر به بروز آسیب‌های روانی ـ اجتماعی گردد.این نکته را نباید از نظر دور داشت که ازدواج مجدد در عرف و سنت‌های جامعه ما دارای بار منفی بوده و می‌تواند به‌گونه‌ای در برقراری شبکه‌های ارتباطی خانواده با دنیای پیرامون خود تأثیرگذار باشد. به‌طور مثال رفت و آمدهای خانوادگی به میزان بالائی تقلیل می‌یابد. از سوی دیگر ازدواج مجدد همسر، تأثیر منفی بر بافت شخصیت زن و مرد و همچنین ”خودپنداره“ شخص گذاشته و فرد با مسائلی مانند بی‌اعتمادی، افسردگی، اضطراب و نشانه‌های وسواس فکری و عملی روبرو می‌گردد که این امر می‌تواند به‌عنوان عاملی تخریب‌کننده، بر بستر خانواده تأثیرگذار باشد و روند ارتباط والدین با فرزندان را دچار مشکل سازد.در موارد بسیاری مشاهده گردیده که فرزندان پس از ازدواج مجدد پدر دچار آسیب‌های روانی ـ اجتماعی شده‌اند. در بررسی به‌عمل آمده بر روی دختران فراری عواملی همچون جدائی والدین از یکدیگر یا ازدواج مجدد و عدم توانائی فرزندان در سازگاری با موقعیت جدید، منجر به فرار نوجوانان و جوانان از خانه شده است. همچنین در مورد کودکان سنین پائین به‌دنبال بروز چنین مسائلی می‌توان شاهد اختلالات اضطرابی در آنها و نشانه‌هائی همچون شب‌ادراری یا تیک عصبی بود.دکتر قشونی‌زاده، روانپزشک، در این‌باره می‌گوید: ایجاد افسردگی واکنشی، انزواطلبی بی‌خوابی، مشغله ذهنی شدید، بی‌حوصلگی، بی‌نظمی، بی‌اشتهائی، پرخاشگری و... از جمله تأثیرات روانی پس از ازدواج مجدد بوده که بر اعضاء خانواده به‌ویژه همسر اول گذارده می‌شود. همچنین بی‌میلی به ادامه زندگی مشترک و احساس انزجار و حتی احتمال آسیب‌رساندن به شوهر از دیگر عواقب ازدواج مجدد است.

چرا که زن اول، با تمام مشکلات و سختی‌های زندگی مشترک کنار آمده و اکنون که شوهر با قدرت و اختیارات مردانه خود توانسته اقدام به ازدواج مجدد کند، یک نوع بی‌اعتمادی، خیانت و پشت پا زدن به تمام تعهدات زندگی زناشوئی نقش می‌بندد. حتی در مواردی که مرد تعهد محضری و عملی مبنی بر رسیدگی به امور مالی و عاطفی خانواده را به همسر اول می‌دهد باز هم زن مخالف بوده و در روابط میان زوجین اختلافات جدی صورت می‌گیرد.از سوی دیگر، فرزندان همسر اول، به دفاع از مادرشان وارد عمل می‌شوند و پدر را از جهات مختلف تحریم می‌کنند و با بی‌احترامی، حرمت‌شکنی، توهین و حتی درگیری‌های فیزیکی موجب تشویش فضای خانواده می‌شوند.در برخی موارد نیز همسر یا فرزندان با مراجعه به خویشان، دوستان و محل کار شوهر یا پدر سبب اختلال در روابط اجتماعی و از دست رفتن حیثیت شغلی و اجتماعی وی می‌شوند.زنی که شوهر او مجدداً ازدواج کرده، نسبت به شوهر و زن دوم دچار احساس بی‌ارزشی و نفرت می‌شود اما به‌دلیل آنکه نمی‌تواند این احساسات را بروز دهد، به افسردگی‌های شدید مبتلا می‌شود.فرزندان نیز احساس می‌کنند از طرف پدر مورد بی‌مهری و خیانت قرار گرفته‌اند که با احساس خشم شدید نسبت به وی تظاهر می‌کند و اغلب ابراز آن را جایز نمی‌دانند که ممکن است این احساسات واپس زده شود. اما در شرایط دیگر، خشم و نفرت شدید خود را به‌گونه‌ای دیگر نسبت به پدر نشان می‌دهند.از سوی دیگر، روابط بین زنان در چنین خانواده‌هائی بالطبع همراه با حسادت و خشونت بوده و چنانچه از ازدواج مجدد فرزندانی هم متولد شوند، عموماً کینه شدیدی میان فرزندان وجود خواهد داشت. در واقع شرایط آرمانی که مرد بتواند عدالت را بین همسران خود برقرار کند، به قدری بعید است که این‌گونه ازدواج‌ها ثمری جزء مشکلات عدیده روانی و اجتماعی ندارد. همچنین فرار از خانه، بی‌توجهی به درس، فرار از مدرسه، تکرار رفتار پدر توسط پسر همه از عواقب ازدواج مجدد است. چنانچه مشکلاتی در زناشوئی زن و مرد وجود داشته باشد بدیهی است که با مراجعه به متخصصان این مسائل برطرف خواهد شد.تلخ‌کامی‌های ناشی از این ازدواج‌ها برای زن اول و فرزندان وی به قدری فراوان است که بعید به‌نظر می‌رسد هیچ چیز دیگری بتواند این همه تلخ‌کامی‌ها را جبران کند.

 

منبع مقاله ازدواج مجدد و تاثیر آن بر خانواده

نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیر آموز

 نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیر آموز

عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعّالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند.

بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است. اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی افراد را تحمل کرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محکوم می نمود.

از مجموعه مدارک به دست آمده چنین استنباط می شود که تا قرن هجدهم این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشکان از پذیرفتن درمان آنان خودداری می کردند. (میلانی نو، ۷ ص ۲۳) و زمانی تصور می شود بعضی بچه ها زرنگ و برخی تنبل هستند. همچنین تصور می شود که بچه های زرنگ پرتلاش هستند و دیگران چنین نیستند. هرچه آموزش و پرورش عمومی بیشتر گسترش می یابد این اشتباه مشخص تر می شود. صاحب نظران در آموزش و پرورش با سئوالاتی از این قبیل مواجه هستند که آیا افراد با توانایی های خاص متولد شده اند؟ آیا این توانائی ها را می توان در سال های اولیه زندگی سنجید تا شاید بتوان پیشرفت در آینده را قابل پیش بینی و برنامه ریزی کرد و یا آیا فقر در فرآیند رشد هوش تأثیر دارد؟ (فروغی ۱۳۷۳ ص ۳۱)

تفاوت های فردی دانش آموزان، که حاکی از وجود قضاوت در توانایی های آنان است، از مهمترین اصول و مواردی است که همیشه باید در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد. از جمله توانایی های متفاوت کودکان که موجب تفاوت عمده بین عملکرد آنان می شود، توانایی های شناختی و از جمله هوش است که میزان آن در همه افراد یکسان نیست، در نتیجه باید به آن توجه خاصی مبذول شود. زیرا نوع و سرعت آموزش باید با توانمندی های شناختی دانش آموزان هماهنگ شود.

قشر نسبتاً وسیعی از دانش آموزان مدارس عادی، که در عین تفاوت هوشی بارز با دیگر دانش آموزان در کنار سایر کودکان می نشیند و از امکانات مشابه آنان در مدارس بهره می برند دانش آموزان دیرآموزند. (توکلی ۱۳۷۶ ص ۵۱)

خانواده به عنوان مهمترین گروه اجتماعی که کودک معلول عضوی از آن است، در تحول ساختهای شناختی اجتماعی و عاطفی کودک نقش بسزایی ایفا می کند. نقش خانواده در امر آموزش کودکان استثنایی و بخصوص عقب مانده ذهنی بسیار خطیر و مهم است. برای مثال خانواده ای که کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر دارد محتاج اطلاعات و مهارتهای متفاوتی از خانواده ای که کودک نابینا دارد می باشد (ماهنامه ی آموزشی- تربیتی پیوند، سال ۱۳۷۵ ص ۳۰)

به طوری که آمارهای بین المللی نشان می دهد در هر جامعه ای بیش از ده درصد کودکان با ویژگی های متفاوتی نسبت به سایر کودکان متولد شدند و از نظر ذهنی و یا جسمی با کودکان عادی تفاوت دارند این گروه از کودکان، تحت عنوان کودکان استثنایی مورد توجه مسئولان تعلیم و تربیت همه کشورها هستند و تاکنون برای آموزش و پرورش آنان برنامه های خاصی تدوین گردیده است.

البته برای هر دسته از این کودکان به تناسب وضع جسمی برنامه ریزی خاصی باید صورت گیرد و روش های خاصی برای آموزش و پرورش آنان اجرا شود. اما آنچه باید در مورد همه آنان در نظر باشد این است که آنان نیز مانند دیگر افراد از حقوق انسانی بهره مند بوده و از این جهت هیچ تفاوتی با سایر کودکان ندارند. (افروز، ۱۳۶۷, ص ۱۰)

بیان مسأله

آیا خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز نقشی دارد؟

نهاد خانواده در مجموعه نهادهای جامعه از نظر اندازه کوچکترین واحد ولی از نظر اعتبار و اثربخشی والاترین و عظیم ترین نهاد اجتماعی است و بدون تردید اساس تحول از خانواده آغاز می شود و بسیار ساده اندیشی است که تمام بار سنگین تعلیم و تربیت را به دوش مدرسه بیافکنیم و نقش خانواده و کارکردهای اساسی این نهاد مقدس را مورد توجه قرار ندهیم کودکان و نوجوانان کشور ما با مشکلات روحی و روانی روبرو هستند و قسمت اعظم این فشارها به خانواده و والدین و روابط آنها باهم و فرزندان برمی گردد. و این خانواده ها هستند که در این زمینه بهترین حلّال مشکلات فرزندانشان هستند و با بینش و درک صحیح است که می توانند در جهت موفقیت و آگاهی دقیق فرزندانشان را یاری نمایند و قدرت درک خود آنها و مشکلاتشان را داشته باشند. (مازلو، آبراهام- نظرات مازلو و رابطه آن با نقش معلمان و مربیان و اولیاء آموزشی، ص ۱۳۵)

 

منبع مقاله نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیر آموز